ملورینملورین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
ملورینملورین، تا این لحظه: 8 ماه و 6 روز سن داره

*مادرانه*حس مادرنوشتنش سخت است!*

آتلیه: دوسالگی

سلام گوگولی مامان دختر قشنگم چون مامان خیلی مشغله داره(یک سر وهوارتا سودا ) والانم تعطیلات میان ترمه تونستم بلاخره بیـــــــــــــــــــــــــــــــــام وعکسات رو بزارم. چون که خیلی باب اسفنجی رو دوست داری تم عکست این شد. وقتی بهت میگیم اسمت چیه ؟ میگی: ملورین اختاپو سیان     اینجا همش گل ها رو می ریختی هوا آتر یه تبلت گذاشتیم جلوت تا موفق شدیم. تصویر خود گویاست بر........ در اینجا هم همش در حال رفتن به داخل و بیرون شاید سی بار عکس گرفتن. این عکس هم از بین عکسی که با من و بابا انداختی تونستیم جدا کنیم .میدونی که!!! چندتایی هم عکس خا...
19 بهمن 1393

نامه ای ازیک پدر

      دخترکم   برای کسی که برایت نمیجنگد نجنگ....   چرا اشکهایت را هر روز پاک کنی.... کسی که باعث گریه ات میشود را پاک کن...   دخترکم به سوی کسی که ناز میکند دست نیاز دراز نکن... بیاموز این تو هستی که باید ناز کنی....   دخترکم تو زیباترینی... . همیشه با این باور زندگی کن...   خودت را فراموش نکن... شاید گریه یا خنده ات برای بعضی ها بی ارزش باشد.... اما به یاد داشته باش ، کسانی هستند که وقتی میخندی جان تازه میگیرند....   دخترک من! هیچگاه برای شروع دوباره دیر نیست..       ...
13 مهر 1393

سوراخ کردن گوش

سلام عزیز دلم اول اینکه من اصلا با سوراخ کردن گوشت موافق نبودم. دوم اینکه بابایی دوست داشت. سوم اینکه مدتی بود شما همش گوشواره های من یا دیگران رو میزاشتی کنار گوشت ومیگفتی گوشواره کردم گوشم. البته این موضوع اتفاقی شد .من با خاله پریسا رفته بودیم دکتر که تو مطب وسوسه شدم.با اینکه اصلا تحمل ناراحتی شما رو ندارم. شما تومطب مثل به دخمل خوب نشسته بودی و با منشی صحبت می کردی وژله هایی که واست خریده بودم به ایشون میدادی ،بعد از این تصمیم بسیار یهواکی شمارو بردیم داخل اتاق خانم دکتر اول که کلی با دکتر بازی وشیطنت کردی وهمه ی ژله هات رو دادی بهشون. بقیه در تصویر اول از خانم دکتر خواستی که رو دستت باب اسفنجی...
13 شهريور 1393

هدیه روز دختر

این هدیه روز دختر رو با یک روز اختلاف در93/6/7وبا انتخاب مامان جون برات خریدیم.آخه یه مدتی بود می رفتیم بیرون به من میگفتی دوچرخه برام می خری .خیلی دوستش داری . البته بابا دیروز برات یه تبلت هم خرید که برامون کارتون میزاری وعکس میبینی. کلا این ماه ،ماهه توئه دیگه خانم ،هر چی هدیه اس واسه شما . ...
13 شهريور 1393

93/6/8مهمونی به مناسبت تولدت

دیشب  به افتخار دومین سال تولدت یه مهمونی خودمونی گرفتیم.تا وقتی همه بیان تقریبا ساعت 9 شما بودی، بیدار هم که شدی گریه می کردی اما تا صدای برسام رو شنیدی کلی ذوق کردی. اول شام رو که از بیرون سفارش داده بودیم خوردیم. شما وبرسام هم حسابی بازی و ،ورجه وورجه کردین،از اونجایی که برسام میدونست تولده گیر داد که می خوام منم کیک رو آوردم اما اول شما وبرسام سر اینکه تولد کیه (بیشتر هم شما)جروبحث می کردین . برسام که عاشق فوت کردن ،مجال نمی داد شما شمها رو فوت کنی که من چند بار مجبور به روشن کردن شمع ها شدم.بعد از خوردن کیک ،دیگه شما دست از سر من برنمی داشتی ومیگفتی تولدت مبارک رو خراب کردی وگریه می کردی . منظورت هم این بود که ش...
9 شهريور 1393

سالروز تولد2سالگی

بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک ميگن کهنه نمي شه تولدت مبارک تو اين روز طلايي تو اومدي به دنيا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقويما نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز از اسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا يه کيک خيلي خوش طعم ،با چند تا شمع روشن يکي به نيت تو يکي از طرف من الهي که هزارسال همين جشنو بگيريم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو اين روز پر از عشق تو با خنده شکفتي با يه گريه ي ساده به دنيا بله گفتي ببين تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس تا تو هستي و چشمات بهونه س واسه خوندن همين شعر و ترانه تو دنياي ما زندس واسه تولد تو باي...
8 شهريور 1393

روز دخترم مبارک

  باغ ما غرق عنبر است امروز برگ هایش چو دفتر است امروز برگ ها زرد می شوند اما برگ تقویم خوشتر است امروز تاج گل بر سرت مبارک باد دخترم! روز دختر است امروز   امیدوارم مثل حنا با مسولیت مثه کزت صبور مثه ممول مهربون مثه جودی شاد و سر زنده و مثل سیندرلا خوشبخت باشی !     ...
6 شهريور 1393

روزهای سه نفره

 گلکم امروز           هفدهم ،مرداد،1393 جونم برات بگه که در حال حاضر هر جمله وهر کلمه ای که بگم شما به قول معروف عین طوطی تکرار می کنی. ولی با این حال تا به این ساعت هنوزکه هنوزه دوازده تا دندون داری و من هم دق کردم از این موضوع . ماشالا خیلی خیلی بامزه شدی ،شیطون وبازیگوش شدی ،جیگر شدی ،خوش زبون شدی. به کتاب خوندن ونقاشی کشیدن خیلی علاقه داری ،وعاشق و خیلی خوب با بچه ها کنار میای بازی میکنی ،البته حس مالکیتت به همه چیز هم زیاد شده. جمعه گذشته هم رفتیم تیراژه خرید و بعد هم شمارو بردیم با خاله سوار وسایل بازی شدی ویه عکس چهارنفره هم انداختیم. راستی دوشنبه رفت...
17 مرداد 1393