93/6/8مهمونی به مناسبت تولدت
دیشب به افتخار دومین سال تولدت یه مهمونی خودمونی گرفتیم.تا وقتی همه بیان تقریبا ساعت 9 شما بودی، بیدار هم که شدی گریه می کردی اما تا صدای برسام رو شنیدی کلی ذوق کردی.
اول شام رو که از بیرون سفارش داده بودیم خوردیم. شما وبرسام هم حسابی بازی و ،ورجه وورجه کردین،از اونجایی که برسام میدونست تولده گیر داد که می خوام منم کیک رو آوردم اما اول شما وبرسام سر اینکه تولد کیه (بیشتر هم شما)جروبحث می کردین .
برسام که عاشق فوت کردن ،مجال نمی داد شما شمها رو فوت کنی که من چند بار مجبور به روشن کردن شمع ها شدم.بعد از خوردن کیک ،دیگه شما دست از سر من برنمی داشتی ومیگفتی تولدت مبارک رو خراب کردی وگریه می کردی.منظورت هم این بود که شمع ها رو بزاریم که فوت کنی،یه مدتی هم گیر دادی به برسام که تولد من وغر می زدی .
در هر صورت در آخر هم دنبال مامان جون گریه کردی وباهاشون رفتی واینجوری شب ما هم به پایان رسید.
عکسها در ادامه مطالب
کادوی من تک پوش وگوشواره های زیر دریایی،بابامهران فرشته ها،مامان جون النگو،
خاله مناوپریساومحدثه آویز،خاله مریم هم سکه
سرویس ماه رو بابا مهران وکفشدوزک رو من تولد سال پیش برات خریدیم