ملورینملورین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره
ملورینملورین، تا این لحظه: 7 ماه و 24 روز سن داره

*مادرانه*حس مادرنوشتنش سخت است!*

کودکان آنگونه زندگی می کنند که آموخته اند

 

<a href="https://daisypath.com/"><img src="https://dhbf.daisypath.com/TikiPic.php/vdgpwAi.jpg" width="80" height="80" border="0" alt="Daisypath - Personal picture" /><img src="https://dhbf.daisypath.com/vdgpp4.png" width="400" height="80" border="0" alt="Daisypath Happy Birthday tickers" /></a>

 

🌼نوروز ٩٧🌼

ای بوی هر چه گل بوی بهار می شنوم از صدای تو نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینه خدا حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر آورده ام که فرش کنم زیر پای تو رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی ام شانه های تو در خاک هم دلم به هوای تو می تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو ...
14 فروردين 1397

بیا گلم که خدا خواست دخترم باشی😘

تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی تو آمدی که بخندی ، خدا به من خندید و استخاره زدم ، گفت کوثرم باشی خدا کند که ببینم عروس گلهایی خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی خدا کند که پر از عشق مادرت باشی خدا کند که پر از مهر مادرم باشی همیشه کاش که یک سمت ، مادرت باشد تو هم بخندی و در سمت دیگرم باشی تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی بیا که روی لبت باغ یاس می رقصد بیا گلم که خدا خواست دخترم باشی تو آمدی و خدا خواست از همان اول تمام دلخوشی روز آخرم باشی ...
14 فروردين 1397

كنسرت كلاسي*.⋆( ˘̴͈́ ॢ꒵ॢ ˘̴͈̀ )⋆.*

اول هفته يا به عبارتي روز شنبه گل دخترم كنسرت كلاسي بلز و فلوت داشتيد . از لطف زحمات مربي مهربانت خانم سعيدي عزيز ، هنرنمايي شما فسقليا ديدني بود جنگل جادويي موسيقي هديه هاي قشنگي براتون فرستاد اينم هديه هاي شما ...
8 آبان 1396

پيش دبستاني

سلام دخمل شيرين مامان ‍ امروز اولين روز پيش دبستاني شما بود در ميعاد نوباوگان🤗 باورم نميشه انقدر زمان زود داره ميگذره و هر روز شما بزرگتر ميشي ...
15 مهر 1396

اولين روز كلاس زبان انگليسي ➕➕🅰🅰🅰➕➕ 🍀🍀😊😊😊🍀🍀 📖📖🙏🙏🙏📖📖

عزيز دلم دختر قشنگم اولين روز كلاس زبان در موسسه فاران ساعت شروع و كلاس تموم ميشه. خانم رفيعي هنوز نيومده و شما همش ميپرسي خانم اومد چي بگم؟ 🏻‍♀️ منم صدبار گفتم…🤦‍♀️ ?hello, how are you ،اما بازم از هولت يادت ميره🤷‍♀️ ...
12 مهر 1396

چهارشنبه سوری1393

بیامد چون همان چارشنبه سوری بگیریم ما دگر جشن و سروری و ما خواهیم پرید از روی آتش که گرمی آمدش از روی آتش به آتش چون دگر زردی دهیم ما که در سرخی ز او  باشیم  سهیم ما مگو آن کار را باشد آتش ستودن بدان باشد که غم از دل زدودن وآن چون هست در آیین ایران بیا پاسش بداریم ای دلیران امسال من وبابا همراه شما چهار شنبه سوری رو رفتیم خونه مامان بزرگ وبابایی(به قول شما آقا یداله). همه از عموها گرفته تا عمه ها و دختر و پسرعموها جمع بودند . بابا مهران از چند روز قبل هم صندوق ماشینش رو پر کرده بود از وسایل آتیش بازی (البته از نوع بی خطر). ما یک کمی از بقیه دیر تر رسیدیم ،آتیش ...
1 فروردين 1394

شکستگی ترقوه

باید بگم که شاید تقصیر من بود  در اما من اصلاً متوجه شما نشدم دخترم.داشتم مبل راحتی رو جا به جا میکردم که شما یکدفعه پریدی بالا منم که در حال هل دادن راحتی بودم شما خوردی زمین..... گریه میکردی و میگفتی دیگه دوستت ندارم ...من هاج و واج بودم .دیدم بالای شونت مثل مثلث اومد بالا.زنگ زدم بابا مهران اومد.رفتیم بیمارستان نیکان ( 93/7/10)ودکتر علی امانتی برات عکس رادیولوژی  نوشت ونشون دادکه    ...   من که هم ش در حال گریه بودم وداغون. چندتا بیمارستان دیگه هم رفتیم .که غیر از معطلی و...چیزی عایدمون نشد. بلاخره زنگ زدم به آقای میر غفاری که توی بیمارستان با هم کار می کردیم.وقرار شد فرداش بریم وبرا...
19 بهمن 1393