ملورینملورین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
ملورینملورین، تا این لحظه: 8 ماه و 6 روز سن داره

*مادرانه*حس مادرنوشتنش سخت است!*

شکستگی ترقوه

1393/11/19 20:10
نویسنده : مامان تهمینه
763 بازدید
اشتراک گذاری

گریهباید بگم که شاید تقصیر من بود گریهدر

اما من اصلاً متوجه شما نشدم دخترم.داشتم مبل راحتی رو جا به جا میکردم که شما یکدفعه پریدی بالا منم که در حال هل دادن راحتی بودم شما خوردی زمین.....

گریه میکردی و میگفتی دیگه دوستت ندارم...من هاج و واج بودمتعجب.دیدم بالای شونت مثل مثلث اومد بالا.زنگ زدم بابا مهران اومد.رفتیم بیمارستان نیکان (93/7/10)ودکتر علی امانتی برات عکس رادیولوژی نوشت ونشون دادکه  ...0439.gif0437.gif غمگین

من که همش در حال گریه بودم وداغون.گریه

چندتا بیمارستان دیگه هم رفتیم .که غیر از معطلی و...چیزی عایدمون نشد.غمناک

بلاخره زنگ زدم به آقای میر غفاری که توی بیمارستان با هم کار می کردیم.وقرار شد فرداش بریم وبرات یه اسلینگ کوچولو بیاره و شکرخدا با بستن واستفاده اسلینگ بعد از حدود25 روز خودت اسلینگ رو در آوردی وگفتی دستت خوب شده.جالب اینکه اصلا آویز رو در نمی آوردی و خودت کاملاً مواظب بودی .محبت

بیمارستان نیکان

شکستگی ترقوه

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

♥ایدا♥
19 بهمن 93 21:02
امید وارم زود تر خوب بشی به منم سربزنید خوش حال میشم اپم
maman zahra
20 بهمن 93 11:23
الهی کوچولوت زود خوب بشه. واسه خودم هم بهم ریخته است نمیدونم چیکار کنم دوست عزیز انشالا که به سلامتی پسمل طلا رو در آغوش گرمت بگیری و روزهاو سالهای طولانی رو در کنار قصه های پدر بزرگ بگذرونه.تو این سال جدید عمر طولانی همراه با سلامتی برای پدر عزیزتون آرزو می کنم؛ شما رو لینک کردم.
محمد
21 بهمن 93 13:53
سلام با وسایل جدید " آماده سازی کیک و دسر " بروزم. به ماهم سر بزن.