ملورینملورین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
ملورینملورین، تا این لحظه: 8 ماه و 19 روز سن داره

*مادرانه*حس مادرنوشتنش سخت است!*

روزهای سه نفره

1393/5/17 20:13
نویسنده : مامان تهمینه
259 بازدید
اشتراک گذاری

http://zibasaz.niniweblog.com/

 گلکم

امروز

http://zibasaz.niniweblog.com/

 

 

 

 

 

هفدهم ،مرداد،1393

جونم برات بگه که در حال حاضر هر جمله وهر کلمه ای که بگم شما به قول معروف عین طوطی تکرار می کنی.

ولی با این حال تا به این ساعت هنوزکه هنوزه دوازده تا دندون داری و من هم دق کردم از این موضوع .

ماشالا خیلی خیلی بامزه شدی ،شیطون وبازیگوش شدی ،جیگر شدی ،خوش زبون شدی.

به کتاب خوندن ونقاشی کشیدن خیلی علاقه داری ،وعاشق و خیلی خوب با بچه ها کنار میای بازی میکنی ،البته حس مالکیتت به همه چیز هم زیاد شده.

جمعه گذشته هم رفتیم تیراژه خرید و بعد هم شمارو بردیم با خاله سوار وسایل بازی شدی ویه عکس چهارنفره هم انداختیم.

راستی دوشنبه رفتیم خونه الهه جون دوستم وشما هم حسابی باسپهر عزیز بازی کردی وخوش گذروندی.

 

چهارشنبه هم رفتیم عروسی یکی از دوستان بسیار قدیمی که شما از اول تا آخر نانای کردی بگذریم از اینکه یه تایمی وسط پایکوبی دیگران ،روسری انداخته بودی رو سرت واون وسط نماز میخوندی.

شبها حتما باید دستت رو بندازی دور گردنم وگرنه خوابت نمی بره.وای که چه مزه ای میده دخملت بغلت کنه ومحکــــــــــــــــــــــــــــــم فشارت بده.وایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چندروزی مریض شده بودم و شما هم خونه مامان جون بودی ،زنگ زدم حالت رو بپرسم ،

بهم گفتی:تهمینه خوبی

گفتم:نه خوب نیستم

گفتی:مریض شدی(وای قربونت برم)

گفتم:مریضم

گفتی :قرص ببل(قرص بخور)

همش هم تکرار می کردی منم مسرور از اینکه دخملم اینقدر جویای حال مادرشه.الان د یگه میری خونه مامان جون می مونی وبهانه هم نمی گیری .

الان مامان جون ، خاله منا ،پری وسارا(دختر داییم)اینجا هستن وشما لالا کردی.

دیشب به همراه بابا وپری رفتیم لواسان وبه عمو علی و بقیه ملحق شدیم وتا پاسی از شب در کنار رودخونه نشستیم وحسابی خوش گذروندیم. تومسیر  هم تا فهمیدی میریم کناررودخونه همش به پری می گفتی :رودخونه، آب ،علی (آخه دفعه پیش با عمو علی عزیز رفتی آب تنی و هنوز یادت بود.)

دیشب به آسمون نگاه میکردی و رو نشون من میدادی و یکسره سوال میکردی:ایییییییین چیه؟ماه

اکثرا تو این فصل دسته جمعی  تعطیلات آخر هفته قرار میزاریم ویه جایی میریم.

که چندتایی از عکسهاشو واست میزارم.

راستی دیگه تا تولد دوسالگیت چیزی نمونده قربونت برم.

animation of camera

 

                          لواسون

 

http://zibasaz.niniweblog.com/

 

Цветочный узор

جاجرود شما وعموعلی

جاجرود

سرزمین عجایب

تیراژه

تیراژه

Три розовых цветка

پسندها (6)

نظرات (0)