ملورینملورین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
ملورینملورین، تا این لحظه: 8 ماه و 18 روز سن داره

*مادرانه*حس مادرنوشتنش سخت است!*

این سه روز گذشته

1392/3/24 23:39
نویسنده : مامان تهمینه
203 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

 سلام به عزیز دل مامان بابا دختر گل من ملورینصورتک های بیشتر برای دانلود رایگان

چهارشنبه بیست ودوم خرداد ،ساعت یازده ونیم شب بود، بابا می خواست بره سر کار وشما تو بغل بابا بودی ،من و منا وپریسا هم نشسته بودیم وشما هم واسمون دلبری می کردی .

یه مدتی بود که سعی می کردم که بهت یاد بدم دست بزنی وحالا خودت یک دفعه شروع کردی به دست زدن،خیلی دوست داشتنیه لحظه هایی که یه کار جدید یاد می گیری.صورتک های بیشتر برای دانلود رایگان

پنجشنبه هم تولد آرتین کوچولو پسر دوست دوران دانشگاه مامانه، ماهم دعوت بودیم .آرتین حدودا دوماهی از شما بزرگتره عزیزم.

خاله محدثه هم اومد.

خیلی بهت خوش گذشت .از اول که شروع کردی به نانای نای کردنصورتک های بیشتر برای دانلود رایگان

تازه همه رو نگاه می کردی که یعنی واست دست بزنن. کلی ورجه وورجه کردی .آرتین کوچولو یکم گریه می کرد ،تازه آروم شده بود که شما با زور خیارش رو از دستش گرفتی وموهاشو چنگ زدی طفلی بچه دوباره ش

روع کرد به گریه صورتک های بیشتر برای دانلود رایگان.

دیگه نمی دونم چرا فقط زورت به پسرا می رسه .انقدر شیطنت کردی که آخر یه بادکنک بهت دادی تابااون سرگرم شدی .روز خوبی بود این اولین باری بودکه جایی غریبی نکردی ،حتی معلوم بود که بهت داره خوش میگذره عزیزم .ساعت هشت به سمت خونه برگشتیم اما خیلی ترافیک بود .ساعت ده رسیدیم خونه .

امروز هم که جمعه بود وروز انتخابات ،شما زود بیدار

شدی من که خیلی خوابم میومد.بیدار که شدم نزدیکای ساعت ده بود .به به، دیدم شما با،بابا جون رفتین وحلیم خریدین. صبحانه خوردیم وبابا گفت که بریم خونه عمو مرتضی واسه تبریک خونه جدیدشون که خریدن.

خلاصه آماده شدیم ورفتیم .شما هم اونجا با پرنیا مشغول بودی .اون به شما زور می گفت شما هم جیغ می زدی .پرنیا جونصورتک های بیشتر برای دانلود رایگان

 

هم سن برسامه دوسال ودوماهشه.خیلی بامزه ست.

دیگه حدودای ساعت یک خداحافظی کردیم واول رفتیم رای دادیم از اونجاهم رفتیم به سمت فشم واسه نهار .

رفتیم رستوران شمرون ،شیطنت ها آغاز شد .

دوباره تا صدای آهنگ شنیدی شروع کردی به نانای نای صورتک های بیشتر برای دانلود رایگان

همش هم از همه دلبری می کردی.آخر شاباش هم گرفتی ،پنج هزار تومان ،گیر داده بودی به تخت کناری وهمش باهاشون دالی بازی می کری کلی دوست پیداکردی ه ه ه ه

دیگه تا اومدیم خونه ساعت چهاربود.من که خیلی خسته بودم اما مگه گذاشتی بخوابیم آخر بی بی انیشتین وگذاشتم وخوابیدیم شما هم یواش یواش خوابت برد.الانم که ساعت ده ونیم شبه وهنوز داری آتیش می سوزونی عزیزم.صورتک های بیشتر برای دانلود رایگان

دوست دارم دختر عزیزم خیلی خیلی زیادصورتک های بیشتر برای دانلود رایگان

صورتک های بیشتر برای دانلود رایگانصورتک های بیشتر برای دانلود رایگانصورتک های بیشتر برای دانلود رایگانصورتک های بیشتر برای دانلود رایگانصورتک های بیشتر برای دانلود رایگان

صورتک های بیشتر برای دانلود رایگان

اینم شما وآقا آرتین

ملورین وآرتین

niniweblog.com

ملورین وپرنیا خانم که کنار هم نگه داشتنشون مکافاتیه

ملورین وپرنیا

niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سارا زارع
25 خرداد 92 19:47
مراقب بهونه ي زندگي باش


حتما.ساراجون شماهم خوب استراحت کن وبه خودت برس تا پسملمی قوی وتپل بشه بووووووووووووووووس