دنیای این روزهای ملورین...
الان شما چشمای قشنگتو به روی شب بستی وداری خوابای قشنگ ،قشنگ میبینی.
این روزها هوا هم حسابی سرد شده ،چندباری هم برف باریده.
نمی دونی که چقدر بامزه شدی .هر روز کارای جدید انجام میدی.
تازه توی این ماه سه تا دندون دیگه درآوردی.یه دونه پایین ودوتا بالایی ها که ماشالا حسابی هم درشت هستن.
اون دفعه که رفتیم سرزمین عجایب یه سی دی برات خریدم که تصویری وشعر وآهنگ های کودکانه است.
هر روز که بیدار می شی همش میگی بابو بابو یعنی کارتون منم واسط می زارم وشما هم محو تماشا.
روزهای فرد میرم سر تمرین تئاتر،شمارو هم می برم خونه مامان بزرگ جونی که حسابی هم شیطونی می کنی.
اما امروز بابا گفت :که خودش ازشما مراقبت میکنه. وقتی می رفتم شما رو خوابوندم اما بعد از رفتنم بیدار شدی و بابای طفلکی هم تا ٨که من برگشتم با شما مشغول بود.
ولی نمی دونی چه حسی داره ،اینکه وقتی در باز میشه چشمم به صورت قشنگت میافته که مامان ، مامان میگی.به استقبالم میای.خودت رو میندازی تو بغلم وسرت رو میزاری روشونه هام ،فدات بشم.
باورت نمیشه که تو این چند ساعت چقدر دلم تنگ میشه.
این روزها همش میگی مامان یا بابا ،بد با دست اشاره میکنی ومیگی بیا ،میبریمون تو اتاقت واشاره میکنی که بشینیم و میخوای که با هم بازی کنیم.
جمعه ی گذشته هم رفتیم خونه دوست مامان ،خاله منصوره که یه نی نی خوشگل به اسم معراج دارن که ٨ماهشه وشما هم حسابــــــــی همه جای خونه اشون رو وارسی کردی .کابینت ها رو هم از قلم ننداختی.
این سبدی که شما می خوای توش خودت رو جابدی مال نامزدی بنده است که تا الان نگه اش داشته بودم اما حالا...
اینم معراج بامزه منصوره وامین عزیز
اینم امروز که وقتی اومدم حسابی ذوق کردی ولباسات هم حسابی لواشکی بود.
بقیه عکسام
اینجا می خواستیم بریم یه سری وسیله که خریده بودیم بگیریم که بابا نیسان دوستش رو قرض گرفت .که حسابی خندیدیم ، اینم اولین نیسان سواری من وتو واقعا خندیدیم.
عاشق خوردن پفیلا هستی
علاقه ی خاصی به این عینک شنا داری
اینم سطل وسایل خونه سازیت که همش دوست داری داخلش بشینی،بعد اسباب بازیهات رو هم داخلش میچینی.
گاهی هم برش میگردونی وروی سطل میشینی
اینها هم بلاهایی که درنبود من سر خاله محدثه آوردی.اتاقت رو منفجر کردی.
داری سعی می کنی شلوارت رو بپوشی.
وای که چقدر بامزه خوابت برده وروجک