سرزمین عجایب((قرار وبلاگی))
بقول برسام
فیسقــــــــــلی
جمعه 29/9/رفتیم به قرار نی نی وبلاگی که چند تا از مامان ها ونی نی هاشون رو در سرزمین عجایب ببینیم.
مامنتظر
رادین جون
امیر علی
یسنا وروجک
آقا کیان
که نتونستم عکسش رو بزارم
بودیم.
من وشما به اتفاق بابا مهران جون ساعت 2راه افتادیم .وقتی رسیدیم داخل مرکز خرید شما دست من رو گرفتی وبه بابا هم اشاره کردی دستت رو بگیره .چه مزه ای داره اینجوری دستمون رو میگیری.
از همه زودتر رسیده بودیم. یکم داخل مرکز خرید دور زدیم و بعد رفتیم سراغ اسباب بازی ها شما هم همش می دویدی اینور ،اون ور
هنوز سمیه جون ورادین کوچولو هم نیومده بودن ،ما هم تصمیم گرفتیم که شما رو سوار چندتا بازی بکینیم قبل از اینکه خسته بشی.دوتا از بازی ،قطاروچرخ وفلک رو باهم سوار شدیم چون تنهایی نمی تونستی.
بعد هم صندلی چرخی کیتی رو تنهایی سوار شدی .تازه وفتی همه مامانها جمع شدن ما دوتایی دوباره یه قطار دیگه هم سوار شدیم.
واسه مامان ها هم بدکه نبودهیچ، کودک درونمون هم حسابی بهش خوش گذشت.
خیلی اونجارو دوست داشتی ،یه دکه ای هم بود که سی دی ترانه وکارتون های بچه گانه داشت وشما هم که طبق معمول نانای نایت،براه بود .یه جا هم که بابا رفته بود خوراکی بخره .دیدم شما داری ادای برسام که میرقصه ومیخواد به اصطلاح هلیکوپتری بزنه ،مثل وقتی که میخوای ملق بزنی سرت رو گذاشتی روزمین و... همه هم غرق در خنده شده بودن.
ما به اتفاق مامان رادین جون از بقیه جدا شدیم ورفتیم پاساژگردی ورادین جون هم یه کتاب قشنگ به اسم حیوانات وحشی برات هدیه گرفت وساعت هفت بود که رسیدیم .
خونه بماند که من وبابا انقدر دنبالت این طرف واون طرف دویدیم که از پادرد فنا شدیم.
ملورین در صندلی چرخان کیتی
ملورین سوار برقطار
ملورین وچرخ وفلک
این هم اسباب بازی فروشی مرکز خریده ،شما ورادین هم دارین بازی میکنید.
البته رادین پشت شماست.
بابا مهراد وبابا سعید
اینم نی نی ها وبابا های گلشون