آخر هفته وجشن تو فشم
پنج شنبه که گذشت طبق قرارمون واسه جشن تولدم همگی رفتیم فشم .
مامان بزرگ عزیز،خاله ها عمو محمد برسام مهدیه جون همسرش مرتضی دخمل نازشون پرنیاخانم شیطون بلا.
هوا هم حسابی سرد بود هم میبارید. همه با خانواده هاشون تو مسیر نگهداشته بودن وبرف بازی میکردن.
توی رستوران شما سه تاوروجک حسابی شیطونی کردین. روی یکی از تخت ها سمت پنجره اصلی دوتا قفس بود که روش، ارزن وآب گذاشته بودن چندتا فنچ و مرغ عشق هم دور و ورشون پرواز میکردن
که حسابی شماها روبه تکاپو در آورده بودن مخصوصا پرنیان خانم که همش میرفت روتخت ودنبالشون می کرد.
به لحظه دیدم با برسام رو تختم هستن پرنیاجیغ میزنه برسام هم هاج و واج نگاهش میکنه.
الهی، نگو موهای پرنیان جون گرفته به این لامپهای نئون پشت شیشه نفهمیدم برق گرفتش یا سوخته اما خداروشکر چیزیش نشد،امابازم ول کن نبود ومهدیه هم همش به دنبالش.
بالاخره تصمیم گرفتیم که کیک رو بخوریم وبریم خونه.
از وقتی کیک رو آوردن تا وقتی بریم شما در حال نانای،نای بودی، حالا بگذریم که اون وسطم برسام آهنگهای در خواستی داشتall my people
بالاخره شمع ها رو فوت کردم و کیک خورده شدو راه افتادیم ،البته یه جایی هم وایسادیم و برف بازی کردیم اما شما خواب بودی.
اومدیم خونه وشما بیدار شدی و تا یک ساعتی که دور هم بودیم شما وبرسام با آهنگ درخواستی ایشون رقصیدین.بالاخره یواش یواش همه رفتن ؛خاله پریسا ومحدثه موندن.
اینم از تولد بنده البته چندتا هدیه قشنگ هم گرفتم.
امروز صبح هم قبل از بیدار شدن خواب میدیدم که شماتو خونه خوابیدی و من شما رو تنها گذاشتم وواسه یه کاری رفتم بیرون .سوار اتوبوس بودم ،دل تو دلم نبود وبه این فکر میکردم که اگه بیداربشی و من نباشم ،اگه بترسی وای خدا داشتم میمردم خیلی از خونه دور شده بودم وهمش تصویر گریه کردنت تو ذهنم مجسم می شد.دست کردم تو جیبم و دیدم فقط یه اسکناس دوهزار تومنی دارم وبا خودم گفتم :نمی تونم تاکسی سوار شم دیگه اضطراب تمام وجودم رو گرفته بود که با صدای زنگ آیفون خونه چشمام رو باز کردم ودیدم شما میگی،دیه،دیه وبلند گفتم وای من خونم وآروم شدم.
بابا بزرگ بود. خوب شد که اومد وگرنه حتما توخواب سکته کرده بودم.شما هم از دیدن بابایی حسابی ذوق زده شده بودی.
نزدیکهای ظهر خوابت گرفته بود.دیدم اسپیکر فلش خور رو بغل کردی ورفتی تو اتاق خواب ما ، از تخت رفتی بالا دراز کشیدی و اسپیکر رو بغل کردی و در حالی که آهنگ پخش می شد لالا کردی .خیلی بامزه بود .قربونت برم .
این هم شما واسپیکرو(اینجا حسابی لواشک خوردی)