تولد مامانم
سلام خوشمزه ی من
دیروزدوشنبه تولدم بود.
این دومین تولدمه که پیش ما هستی واین بهترین هدیه برای همه عمرم.
یکشنبه خونه خاله مریم بودیم. بابا اومد و نهارخوردیم.
بعدازنهار بابا خاله مریم رو صدازد وگفت: حالا میریم سراغ هدیه تهمینه خانم.اونم یه روز جلوتر.
منم دل تو دلم نبود ببینم کادوم چیه؟
تااینکـــــــــــــــــه،بابا دو تا کاغذ تا شده آوردوهرکدوم روگذاشت توی یکی ازدستهای خاله مریم، بعد گفت: که یکی چک دومیلیون ویکی سه ودویست،هرکدوم وبرداشتی مبارکت باشه.
وای که خیلی هیجان داشت .من اول تصمیم داشتم که دست چپ رو بردارم خاله پریسا گفت:که دست راستی روبردارم.منم همین کار رو کردم و...
،سه ودویست رو انتخاب کردم و حسابی هم خندیدیم.
سال قبل تولدم رو توی خونه جشن گرفتیم وخاله پریسا واسه سوروسات کلی کمکم کرد.
اما امسال شما اجازه نمیدی به کارهای خونه برسم چه برسه به مهمونی دادن.آخه ما همیشه تولدهامون روجشن می گیریم.
اما امسال قراره آخرهفته با خاله ها...بریم بیرون.
الان هم شما خوابیدی قراره بچه ها شب نشینی بیان ودور هم باشیم اگه بیان.
اینجا شما در تولد سال پیش من هستی وسه ماه ودهروزت هست.
اینجاهرسه نفر کنار هم هستیم اما من کات شدم .