بازم آ.ز.م.ا.ی.ش.گ.ا.ه
سلام خاله ریزه
کاش واقعا یه قاشق سحرآمیز به گردنت بود وموقع غذا میگفتیم :ملورین با اشتها میشه، اونوقت،تو هم خوب غذا می خوردی.
امروز صبح زود بیدار شدیم مامان جون هم اومد و رفتیم آزمایشگاه پیشگام تو میرداماد ، یک سری آزمایشهایی که دکتر نوروزی واست نوشتن وخـــــــــــــیلی کامله، از شما بگیریم ببینیم که دخمل ما چرا اینقده کوچول موچولو وبه غذا بی میل.بعد هم رفتیم رادیولوژی پایتخت وازمچ دستت عکس گرفتیم واسه تخمین رشد استخوانی شما.
الان چند روزه که میشه گفت اصلا چیزی نخوردی،وزنتم که کمه ،هنوز لباسی که تو اولین عید تنت کردم اندازته.یعنی لباس ماهگیت اما الان شما ماه وروزت شده.
هر چی میارم میگی ببرش منم حسابی نگرانتم .همه چیزت خوبه .الا موضوع غذا
چندین بار بررسی کردیم، اما این بار خیلی دقیق تره که خیالمون راحت باشه.
ولی واقعا دلشوره دارم ونگرانتم دختر کوچولوی من.
دوست دارم غذا هم نخوری دوستـــــــــــــــــــــــت دارم.با این حال غذابخورباشه دخملکم.