یواش برو نخوری زمییییییییییین
آفرین وصدآفرین دختر خوب ونازنین
فرشته کوچولوی تاامروز نوزده قدم تونستی برداری.اولین بار در7/13/تونستی 4 قدم برداری .خودت که خیلی ذوق داری .
هر کسی که میاد زود بلند میشی وواسش قدم برمیداری بقیه هم تشویقت میکنن .
وای که چقدر ناز داری واسه بابا بزرگ وعمو محمد کلی لوس بازی درمیاری و واسشون رو زمین از ذوقت قل می خوری .
جدیداهر کسی دست به وسائل بازیت میزنه کلی جیغ وفریاد میکنی البته کمی هم چنگ تو سرو صورت بیشتر هم واسه پسملا قاطی پاتی می کنی.همش هم برسام رو چنگ میزنی .ویکمم حسودی می کنی .
هنوزم که تا این لحظه که 13ماه وشانزده روزته ازدندون خبری نیست فردا قراره جواب آزمایشهات رو بگیرم.یه عکس هم از مچ دستت .تا ببینم کم وکسری تو بدنت ندارییییییییییییییییییی.
تواین یک ماه هم 700گرم وزن گرفتی آخه ماشالا خیلی شیطونی و ورجه وورجتم زیاد.
هفته پیش یه اتفاق بد افتاد یا میشه گفت چند تا
اول که بابا شب که میرفت سر کار تصادف کرد ولی خدا مارو خیلی دوست داشت وواسه بابا مهران جون اتفاقی نیفتاد.
شما که مریض شدی چشم چپت هم عفونت کرد.
دست بنده سوخت.
موبایل جدید خاله محدثه که تازه خریده بودش شکست.
خاله مریم هم که سالگرد ازدواجشون رفته بودن کیش سوار موتور سه چرخ شده بود ووپاش داغون شده بود .برسام هم همش بهش میگه :گاز دادی ،گاز دادی موتور چپ شدی مردی.
ولی هر چه بود گذشت.
این عکسها رو هم تو این ماه یه روز جمعه که رفته بودیم بیرون غذا بخوریم با بابا ویه همراه خاله محدثه وپری تو سالن بازی اونجا ازت گرفتم.